داستان کوتاه ملیحه
ملیحه
نشسته بودم زير يكي از زمينهاي تهران كه با چند تا صندلي لهستاني، چند فنجان بوي قهوه و يك عالمه دود سيگار، داشت اداي...
نقش روی دیوار؛ داستانکوتاهی از ویرجینیا وولف
نخستین بار شاید در نیمههای ژانویهٔ سال جاری بود که تا سرم را بلند کردم چشمم به نقش روی دیوار افتاد. برای پیدا کردن...
داستانکوتاه زخم شمشیر اثر خورخه لوئیس بورخس
داستانکوتاه زخم شمشیر
جای زخمی ناسور چهرهاش را خط انداخته بود. جای زخم به شکل هلالی، رنگ باخته و تقریباً کامل بود که شقیقه را...
داستان کوتاه طلاق اثر آیزاک باشویس سینگر
بسیاری از دعواها و پروندههای طلاق در دادگاه پدرم حل و فصل میشد. دادگاه، همان اتاق نشیمن خانهٔ ما بود که پدرم، نسخههایی از...
داستانکوتاه «دخترخاله ها» اثر جویس کارول اوتس
معرفی نویسنده داستان دخترخاله ها
خانم جویس کارول اوتس یکی از مهمترین نویسندگان امروز آمریکا به حساب میآید. او به سال ۱۹۳۸ در حومه شهر...
داستانکوتاه «کلیسای جامع» اثر ریموند کارور
همان مرد کور، دوست قدیمی زنم. بله، خود او داشت میآمد شب را پیش ما بماند. زنش مرده بود. برای همین آمده بود به...
داستان کوتاه «گربه سیاه» اثر ادگار آلن پو
داستان کوتاه گربه سیاه اثر ادگار آلن پو
داستانی را که میخواهم به روی کاغذ بیاورم هم بس حیرتانگیز است و هم بسیار متداول. انتظار...
مرگ شاپرک اثر ویرجینیا وولف
شاپرکی را که روز روشن پرواز کند شاپرک نباید نامید، شاپرک که حتی نمیتواند لذتی را ایجاد کند که شبهای تاریک پاییز و شکوفه پیچک،...
انتقام، داستانی از مارکی دو ساد
شهروندی شایسته از اهالی پیکاردی، به احتمال زیاد نوادهی یکی از نغمهسرایان شوریدهحال و البته ممتازِ کرانههای اوئیس یا سومه، که هستیِ لش و بطیاش...
زفاف در تیپازه داستان کوتاهی از آلبر کامو
داستانکوتاه زفاف در تیپازه نوشتهی آلبر کامو
بهار، خدایان در تیپازه خانه میکنند. خورشید است، افسنطین است، دریاست و زره نقره اش، آسمان بیصیقل آبی...