جرونیمو کور و برادرش نوولا اثر آرتور شنیتسلر که در سال ۱۹۰۰ به چاپ رسید، داستانی روانشاختی است. داستان در مورد زندگی دو برادر به نامهای کارلو و جرونیمو، عشق آنها به یکدیگر و کشمکشهای بین آنهاست. داستان، پیرنگ و زبانی ساده دارد و با توصیف روزمرگی و فلاشبکی به دوران کودکی آنها شروع میشود و روندی آرام را طی میکند تا اینکه شخصی شیشه اعتماد بین این دو برادر را میشکند، سوءظن و شک میآفریند و منجر به طوفانی میشود که آسودگی خیال و پیوندی از هم نگسستنی برای دو برادر به ارمغان میآورد. این نویسنده درونگرا و درونکاو در این داستان تصمیمی که قهرمان داستان میگیرد تا مشکل را حل کند، نشان میدهد؛ تصمیمی که از هنجارها و الگوهای درست جامعه به دور است و منجر به فاجعهای میشود که به سبب آن به آرزو و خواسته خود میرسد.
در آستانه قرن بیستم روانکاویی در وین رواج پیدا کرد و فعالیت ادبی شنیتسلر تحت تأثیر این جریان بود. زیگموند فروید بنیانگذار علم روانکاوی، در نامهای شنیتسلر را دوقلوی خود نامید؛ در نامهنگاریهای بین آن دو بده و بستان ذهنی مشهود است و به قولی در آثار شنیتسلر روانکاوی به زبان ادبی اتفاق افتاده است. ادبیات اتریش در این زمان رنگ و بوی خاص خود را دارد. ادبیاتی درونگرا دارد که نویسندگانی از جمله شنیتسلر جامعه حاکم را نقد میکردند. جامعه آن دوران، جامعهای دوگانه بود؛ جامعهای که فخر گذشته، امپراطوری و پادشاهیاش را میفروخت، پاسدار معنویات و ارزشهای کهن بود و از سوی دیگر با نیروهای جدید و هشیار جامعه روبهرو بود. او جامعه را خاستگاه نابهسامانیها و مشکلات میدید و باشهامت در مورد آن مینوشت و آن را نقد میکرد. شنیتسلر با مشکلاتی اعم از سانسور و ممنوعیت کار نیز مواجه شد.
آرتور شنیتسلر برای مخاطب فارسیزبان، نامی آشناست و اولین بار صادق هدایت این اثر را در اوایل دهه بیست با نام کور و برادرش در مجموعه دیوار از زبان واسطه (فرانسوی) به فارسی ترجمه کرد. به این ترجمه شاید از لحاظ فن ترجمه ایراداتی وارد باشد، اما نکته حائزاهمیت نبوغ هدایت در معرفی شنیتسلر و سبک اوست. ترجمه نسرین شیخ نیا از این اثر نیز در مجموعه گریز به تاریکی به چاپ رسیده است. نعمت حقیقی سال ۱۳۵۶ از روی این داستان فیلم کوتاهی به نام سکه را برای کانون پرورش فکری کودک و نوجوان کارگردانی کرده است.
المیرا شیرین سخن