جنگ سرد ایدهآل و واقعیت
رمان “شاعرانمرده رمانپلیسی نمینویسند” بی شک اثری درخشان در ادبیات معاصر سوئد است. اثری که تناقضهای موجود در عنوان اثر را هم به نیروی محرکهی داستانی تبدیل کرده. این رمان علیرغم پلیسی بودنش عمیقا انسان را با فلسفهی وجودی زندگی و هنر درگیر می کند.
اولین نکتهای که رمان شاعرانمرده رمانپلیسی نمینویسند از نشر نیماژ را برای من جذاب کرد شخصیت اصلی رمان یعنی یان ای نیلسون شاعر بود. فصل اول و دوم رمان ما را مستقیماً وارد دنیای نشر و زندگی یک نویسندهی سوئدی میکند؛ کشوری که گمان میکنم در ادبیات معاصر جزو موفقترین کشورها باشد اما با خواندن این دو فصل، یک نویسندهی مستقل ایرانی؛ هم میتواند در آن خود را پیدا کند و هم روابط و ساز و کار نشر کتاب در ایران، که این جذابیت ابتدایی رمان است.
این رمان بیورن لارسن میتوانست به سادگی چنان که در خود اثر نکوهش شده یک رمانپلیسی ساده باشد که برای کسب پول، ویروسوار ادبیات اسکاندیناوی را در بر گرفته اما تفاوت ماجرا اینجاست که شخصیتهایی که این رمان را میسازند و در آن میزیند عمیقتر از آنند که قهرمانان یک داستان پلیسیِ مبتذل باشند.
در این رمان با شاعری به نام یان ای طرف هستیم که قرار بوده رمانی پلیسی بنویسد. از همین ابتدا تقابل دیالکتیکی شکل میگیرد که درون شخصیتهای اصلی رمان دیده میشود؛ تقابل بین ایدهآل و واقعیت. یان ای شاعری تنگدست است که هیچ گاه قلم را نفروخته و علیرغم شکست مجموعه شعرهایش در جلب مخاطب بیشمار و در نهایت کسب سود از راه قلم، استوار بر راه و جادهی اعتقادات ادبی خود مانده است تا اینکه پترسن ناشر او را متقاعد میکند که میتواند رمانی پلیسی و متفاوت بنویسد. رمانی که علاوه بر کسب سود از اصول وی نیز دور نباشد. یان ای با برگزیدن سوژهی تخلفات مالی و پولشویی و به تبعِ آن عدول از ارزشهای ادبی، دستِکم؛ میکوشد به آرمانی اجتماعی خدمت کند.
این تقابل درون دیگر شخصیتها هم دیده میشود؛ بارک پلیس پرونده، شاعر مسلک است و سعی میکند در خلال وظیفهی خشن اجتماعیاش از روح لطیف شاعری و نگاه متفاوت یک شاعر به واقعیت اجتماعی نیز بهره بگیرد.
از طرف دیگر با پترسن ناشر طرف هستیم که میکوشد در میان موج سودآورِ آثار داستانی پلیسی و ادبیات خارجی مثل تالکین و دن براون با چاپ آثار کم مخاطب یان ای تعهد خود را به ادبیات و ذات عامهپسندگریزِ هنرِ والا حفظ کند.
رمان با اینشخصیتها و کنکاش دلایل فرجام زندگی شاعر به عمق روابط انسانی میرود و فراز و فرودش را با جذابیت تعلیق و تمایل آگاهی از سرنوشت داستان شاعر حفظ می کند. ترجمه روان و یکدست و تسلط قاسم صنعوی به ادبیات اسکاندیناوی از ویژگیهای مثبت این رمان است که آن را همزمان خوشخوان و عمیق و تاثیرگذار در آورده است.
در قسمتی از متن کتاب میخوانیم که یان ای «غالباً میگفت که شعر ضرورتی حیاتی است، ولی همچنین متأسف بود که تاثیرات آن در درازمدت عمل میکند و به افراد خیلی کم میرسد. برایش پیش میآمد که از خودش بپرسد آیا شعر کمترین چیزی را تغییر میدهد، آیا بی عدالتیها و رنج های این دنیا را کاهش میدهد» و این پرسشیست که من بارها و بارها حتی پیش از خواندن این کتاب از خود پرسیدهام و در این کتاب خود را بر آن داشتهام که بیشتر و بیشتر به این موضوع بیندیشم.
با این اوصاف این رمان برای کسانی که در پیِ یک داستان جنایی کلاسیک و پر هیجانند کمی خسته کننده به نظر میرسد اما برای کسانی که مشتاقند بدانند چه طور میتوان در یک ژانر، پا را فراتر از چارچوب نهاد و داستانی عمیقتر و با مخاطبی جدیتر آفرید، بسیار آموزنده است.