یادداشتی بر کتاب خلسه خاطرات نوشته شهلا زرلکی

خلسه خاطرات تحلیل مفصلی از تمام آثار گلی ترقی‌ست. در این یادداشت به صورت موردی به بررسی دو مجموعه داستانی دو دنیا و خاطرات پراکنده با تمرکز بر زبان پرداخته‌ام.

گلی ترقی متولد هفده مهرماه ۱۳۱۸ تهران است. در دبیرستان انوشیروان دادگر تهران درس خواند و تحصیلاتش را در رشته فلسفه دانشگاه آمریکا ادامه داد. پدرش لطف ا… ترقی مدیر مجله ترقی بود.

او از سال ۵۷ در فرانسه اقامت دارد و سفرهای پیاپی به ایران داشته است. بسیاری از کتابهایش تاکنون به زبان‌های مختلفی ترجمه شده‌اند؛ از جمله کتاب‌های ترجمه شده ترقی می‌توان به رمان خواب زمستانی و مجموعه جایی دیگر که به انگلیسی و مجموعه داستان جایی دیگر که به فرانسه و کتاب خاطرات پراکنده که به ایتالیایی ترجمه شده‌، اشاره کرد.

در مجموعه داستان‌های دو دنیا و خاطرات پراکنده ویژگی برجسته داستانی کاراکترها، راوی داستان و لحن است که در ذهن مخاطب بازی می‌کند و بر خلاف پلات ارسطویی تاکیدش بر آغاز، میانه و پایان و نمودار اوج‌گاهی نیست.

گلی ترقی با اینکه سال‌هاست در فرانسه زندگی می‌کند اما در آثارش همچنان به موقعیت‌ها و کاراکترهای معاصر ایرانی با نگاهی زنانه می‌پردازد. دنیایی که تصویر می‌کند غالبا به خاطراتش در دوران کودکی اشاره دارد و آن‌ها را با جزییاتی نه کسالت‌آور بلکه مفرح و زیبا به تصویر می‌کشد. نوستالژی دوران کودکی برای او که سالها خارج از ایران زندگی کرده‌ به همراه تم همیشگی مرگ از مشخصه‌های بارز داستانهایش است. زبان در نثر ترقی روان، زیبا، بدون ابهام و تکلف پیش می‌رود. تسلط به زبان این عامل اصلی بوجود آورنده متن، با استفاده از توصیف‌های مناسب و بدیع که بسیاری مواقع با طنز و ظرافت همراه است، به یکی از قویترین ابزارهایش در داستان‌ بدل می‌شود.

گلی ترقی در بعضی از داستان‌هایش به اوضاع اجتماعی، تاریخی و سیاسی زمانه‌ی خود توجه دارد. برای نمونه  داستان گل‌های شیراز از مجموعه‌ی دو دنیا به وقایع سال ۱۳۳۲ و دکتر مصدق اشاره می‌کند. اما بیش از تمام این‌ها نگرش نویسنده در راستای یافتن هویت خویش از لابه‌لای گذر سنگین زمان، دور شدن از خانه پدری و سرزمین مادری است. انتخاب واژگان دقیق، شفاف و تاثیر گذار نشان از وسواس و دقت نظر بالای او در چینش کلمات دارد و ازین طریق است که به خلق داستان‌هایی متمایز دست می‌یابد. این هدف نه با پیچیده‌گویی و ابهام بلکه با به کارگیری واژگان ساده و ترکیب‌های یگانه میسر می‌شود.

کتاب های گلی ترقی

ترقی به عنوان نویسنده‌ای مشتاق گذشته، زبان قدرتمندی برای روایت خاطره دارد. به گفته زرلکی در کتابش زبان او احساس‌مند است و سرشار از توصیف. توصیف‌هایی پرآب و تاب از سر و روی داستان‌ها می‌بارد، بارشی مدام و ابدی. ترقی در عرصه زبان عاشق اغراق و مبالغه است. کلمات غالبا صفت‌ها و موصوف‌هایی‌اند که می‌آیند تا به بهترین شکل ممکن روایت کنند.کلریج شاعر معروف انگلیسی گفته نثر عبارت است از کلمات با بهترین ترتیب ممکن و شعر عبارت است از کلمات با بهترین ترکیب ممکن. با در نظر گرفتن این توصیف، نثر ترقی در جاهایی هم مرز با نظم است. در نثر ترقی که دقیق می‌شویم به بهترین ترتیب می‌رسیم اما ترکیب کلمات و عبارات توصیفی نیز کم از بهترین ندارد. راز و رمز دلپذیری زبان ترقی برای مخاطب در این بهترین‌ها نهفته است. نثری که از برخی قواعد نظم پیروی می‌کند ممکن است به شعر بدل نشود اما اثر گذاری شاعرانه آن در زیبایی و جذابیت نثر سهیم است. نثر نویسنده با موضوع و فضای نوشتاری او همخوان و همنشین است. آنجا که دختربچه، راوی است زبان بازیگوش‌تر، چالاک‌تر و سر به هوا‌تر است و آنجا که از نظرسنی پا به سن گذاشته و یا مردی جوان روایتگر است، زبان کمی سنگین و رنگین می‌شود و اندیشناک. اما در شرایط سنگینی و رنگینی هم، زبان دست از شیطنت‌های خود برنمی‌دارد. این تکه شعر از منظومه دریاپری کاکل زری، اوج بی پروایی، جسارت و شیطنت زبان نویسنده است: یه پری آتیش پاره قد نخود/ دست به کمر، سرتق و قد / یه خوشگلک گوله نمک / همش پی دوز و کلک / تپل مپل، نون بربری/ دستاش کثیف و جوهری/ دمش هوا، سرش فکل / یه دختر حسابی خل. جالب این که، این تکه شعر از جهتی دیگر می تواند توصیف استعاری زبان آثار ترقی به مثابه یک شخصیت نیز باشد؛ اگر زبان را شخصیتی مستقل فرض کنیم و اگر بر تشخصی که نویسنده به کلماتش می‌دهد، تاکید کنیم. همان شخصیت‌بخشی است که در بخش قبل به اشیا نسبت داده شد، به این معنی که اشیا جان، هویت، مرگ و زندگی دارند. اما واژه‌ها نیز در نثر ترقی جاندارند و به تبعیت از قانون جانداران، با آنها رفتار می‌شود. برای درک جان‌بخشی به واژه‌ها، به این مثال نگاه کنیم: نویسنده در داستان آن‌سوی دیوار در وصف آن زن بدنام می‌نویسد: گیتی خانم از دید او زن بدی است و این بد مثل کلمه‌ای که با جوهر قرمز و حروف درشت نوشته باشند، از درون جمله هایش بیرون می‌زند و تلفظ محکم و غلیظش با زنگی خاص توی گوش فرو می‌رود. بدی گیتی خانم از دنیایی مرموز می‌آید و طعم و عطری ناگوار دارد. می‌بینم که لب‌های مادرم از تماس با این کلمه، این بد مخصوص، مثل تماس با جسمی مشمئزکننده جمع می‌شود، پره‌های دماغش بالا می‌رود و اخمی تلخ توی صورت عبوسش می‌نشیند. رفتار نویسنده با کلمه بد در این متن، توصیف‌گر رفتار او با صف دراز واژگان در سراسر همه‌ی متن‌هاست.

اغراق‌های شاعرانه نثر نویسنده در بعضی توصیف‌ها به اوج می‌رسد. صفت‌هایی که اغراق شاعرانه را با واقع‌نمایی نثر آمیخته‌اند و در بعضی ترکیب‌ها منجر به تناقض دلپذیری میان صفت و موصوف شده‌اند. ترکیباتی از این دست: چروک‌های شیرین، تماس ترسناک کیف‌آور، کیف درد آور.

تشبیه روزهای هفته به موجوداتی ذی شعور، ادامه همان مسیر شخصیت‌بخشی است. در واقع پایه و مبنای زبان ترقی همین جاندار پنداری همه چیز است. این پنداشت سبب شده زبان متحرک، زنده، شاداب و پر انرژی به نظر برسد. همه چیز از اشیا گرفته تا احساسات و یا حتی روزهای هفته دارای شخصیت هستند و جان و روح دارند. پس باید برای توصیفشان از صفت‌هایی بهره گرفت که مربوط به جهان جانداران و زندگان است. تشیبه روزهای هفته به آدم‌هایی با ویژگی‌های جسمانی و شخصیتی متفاوت، کاملترین مثال برای مقوله شخصیت‌بخشی در شیوه‌های نثر و زبان گلی ترقی است: شنبه بدترکیب و تلخ و موذی است و شبیه به دختر ترشیده توبا خانوم است: دراز،لاغر، با چشم‌های ریز بدجنس. یک شنبه ساده و خر است و برای خودش الکی آن وسط می‌چرخد. دوشنبه شکل آقای حشمت المالک است: متین، موقر، با کت وشلوار خاکستری و عصا. سه‌شنبه خجالتی و آرام است و رنگش سبز روشن یا زرد لیمویی است. چهارشنبه خل است. چاق و چله و بگو بخند است. بوی عدس پلوی خوشمزه حسن آقا را می‌دهد. پنج شنبه بهشت است و جمعه دو قسمت دارد: صبح تا ظهرش زنده و پر جنب و جوش است؛ مثل پدر، پر از کار و ورزش و پول وسلامتی. رو به غروب سنگین و دلگیر می‌شود، پر از دلهره‌های پراکنده و غصه‌های بی‌دلیل و یک جور احساس گناه و دل درد از پرخوری ظهر و نوشتن مشق‌های لعنتی و گوش دادن به دلی دلی غم انگیز آوازی که از رادیو پخش می‌شود و دقیقه شماری برای برگشتن مادر از مهمانی و همه جا قهوه‌ای تیره است، حتی آسمان و درخت‌ها و هوا.

بسامد بعضی واژه‌ها در زبان ترقی بالاست. معمولا از خزانه واژگانی ذهن هر نویسنده‌ای، واژه‌هایی بیرون می‌آید که بیشتر دوستشان دارد. این دوست داشتن چند دلیل می‌تواند داشته باشد که به دلایل خودآگاه و ناخودآگاهش کاری نداریم، چرا که درگیر شدن با این مقوله نیازمند یاری گرفتن از استدلال‌های روانشناختی پس از توجیه‌های زیباشناسانه است. یکی از واژه‌های محبوب نویسنده خوشبخت است. ترقی آنقدر این صفت را دوست دارد که دلش می‌خواهد آن را به هر چیزی بچسباند. مثلا بچسباندش به شکم. شکمم خوشبخت است. و در جایی دیگر شیرین و بازیگوش زمزمه می کند: آن قدر خوشبختم که خجالت می کشم. (زرلکی،۱۳۸۹)

 

ویژگی‌های آثار داستانی  ترقی

داستان‌های گلی ترقی مملو از شخصیت‌های دوست داشتنی و ملموس است که بی تردید یکی از عوامل جذب خوانندگان می‌شوند. در داستان پدر مستر غزنی معلم هندی قرار است انگلیسی درس بدهد و انگار برای هرکاری ساخته شده غیر از معلم سرخانه بودن؛ آن قدر خاکی و افتاده است که بی هیچ چشم‌داشتی دور از چشم پدر در همه‌ی کارهای خانه کمک ده همه‌ی اعضای خانه از سرآشپز گرفته تا مادر و دختر و… است. خانم گرگه و خانم ناز دو قطب مخالفند و در داستان خانم‌ها از مجموعه‌ی دو دنیا  به زیبایی توصیف شده‌اند. به گفته‌ی نویسنده؛ هرچه خانم گرگه پر شور و شر و لات منش است، خواهرش زن مانند و پر از ادا و اطوارهای زنانه است و آنها را برای حسام السلطنه شوهرش رو می‌کند. حسام‌ السلطنه در اصل همان علی آق منگوله باف است ولی زنش، خانم ناز او را به این اسم صدا می‌کند. هرچند که تعدادی از شخصیت‌های معروف آثارش در داستان‌های مختلف تکرار شده اما این تکرار نه تنها برای خواننده کسالت‌بار نمی‌شود بلکه راهی است برای عمق بخشیدن به آن‌ها، انگار این تکرار به تکمیل کردن پازل شخصیت‌ها کمک می‌کند و از این طریق تصاویری محکم و قدرتمند از آن‌ها در ذهن خواننده نقش می بندد.

ردپای نویسنده تمام و کمال به صورتی واقعی در برخی از داستانها مشهود است، مانند داستان‌های ابتدا و انتهای مجموعه دو دنیا؛ اولین روز و آخرین روز و مادرِ داستان اتوبوس شمیران از مجموعه خاطرات پراکنده. گلی ترقی نه تنها نویسنده داستان‌هایش است بلکه به عنوان زنی دلنشین و دوست‌داشتنی لابه‌لای شخصیت‌های خلق شده‌اش زندگی می‌کند. ترقی آن قدر صادقانه زوایای احساس و وجودش را برایمان توصیف می‌کند که ما را با خیال خودش همراه می‌کند. جالب اینجاست که این واقعی بودن شخصیت‌ها نه تنها ما را در عالم خیال محدود نمی‌کند بلکه به خوبی از پس پرواز بر آسمان خیال برمی‌آید.

لحن این داستان‌ها طنز است و راوی در بسیاری مواقع دختر فضولی است که می خواهد از همه چیز سر درآورد.

گلی ترقی به گمان بسیاری از منتقدان و نویسندگان یکی از تاثیرگذارترین آثار داستانی معاصر را خلق کرده و امیدوارم همچنان آثار جدیدی برای مخاطبان ادبیات داستانی بیافریند.

 

 

منابع و ماخذ :
ترقی، گلی.(۱۳۸۱) دو دنیا. تهران : نشر نیلوفر. چاپ اول
ترقی، گلی. (۱۳۸۰) خاطره های پراکنده. تهران: نشر نیلوفر. چاپ سوم
زرلکی، شهلا(۱۳۸۹) خلسه خاطرات( تحلیل و بررسی آثار گلی ترقی). تهران: نشر نیلوفر. چاپ اول.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید